فهرست مطالب
داستان سیگانو رامیرس
سیگانا رامیرس پسر سیگانو برگم پیر و سیگانو جنوا جوان است. او یک خواهر بزرگتر به نام هوئلوا دارد و در ژوئن 1580 سیگانو رامیرز کوچک به دنیا آمد. او پسری بود خوش تیپ، با پوست قهوه ای روشن و چشمانی مایل به سبز. خانواده در هماهنگی کامل زندگی می کردند. با وجود اینکه سیگانو برگم بسیار بزرگتر از سیگانو جنوا بود، عشق زیادی بین این زوج وجود داشت و آنها از خانواده ای که می ساختند بسیار خوشحال بودند. وقتی رامیرس 4 ساله و خواهرش 6 ساله بود، خانواده با قطار به مادرید سفر می کردند. در اواسط سفر، هوا تغییر کرد و طوفان بسیار شدیدی آمد. همه چیز بسیار تاریک شد، نمیتوانستید چیزی ببینید، جاده به گل تبدیل شد و واگنهای قطار در امتداد مسیر لیز خوردند.
اکنون کولی را که از مسیر شما محافظت میکند، کشف کنید!
در نقطهای مشخص لحظه، بدترین اتفاق افتاد، قطار واژگون شد و خانواده زیر واگن بودند. برگم، جنوا و هوئلوا فوراً مردند و تنها رامیرس کوچک زنده ماند. پدرویک کولی، برادر برگم، به کمک آمد، اما او کاری جز گذاشتن اجساد خانواده در واگن و حمایت از رامیرز نمی توانست انجام دهد. رامیرز حتی یک خراش روی بدنش نداشت که به نظر می رسید کار یک معجزه باشد. پدرویک سپس رامیرز را بزرگ میکند، اما پس از این حادثه غمانگیز، کودک هرگز مثل قبل نبود. او پسر بسیار آرامی بود، در انزوا زندگی می کرد و رفتاری متفاوت از دختران دیگر داشت.بچه های هم سن شما با بلوغ، رامیرز تبدیل به مردی بالغ شد، اما همچنان بسیار ساکت، کم حرف و منزوی از بقیه افراد گروه.
یک روز، عمو و محافظش پدرویک او را صدا زد تا صحبت کند:
«- پسرم بیا صحبت کنیم. تو الان مردی و من تصمیم گرفتم که با دست پرورده ام زانیر، نوه مرحوم زائرا ازدواج کنی.»
رامیرس نه هیجان زده شد و نه مخالفت کرد، تصمیم عمویش را پذیرفت. عروسی در آوریل 1610 در بهار برگزار شد. در مادرید. این یک مراسم سنتی بود، زانیر با یک تونیک سنگ دوزی شده بود، یک دامن بسیار پر که هنگام رقص آتش از آتش میدرخشید. دستهای از گلهای طبیعی با رنگهای روشن زیبایی آنها را بیشتر میکرد.
بعد از انجام مراسم پیوند بین این دو، پدرویک دو گلدان پر از دانه به این زوج داد تا چادرشان هیچوقت تمام نشود. . سپس زیمبیا تارام، یک کولی مسن در گروه، یک مو را از رامیرس و دیگری را از زانایر کوتاه کرد. آنها را همراه با تارهای موی اسب و مادیان و اشیاء دیگر در یک لیوان کریستال قرار داد. و جادوی عشق را انجام داد تا همیشه بین زوجین رابطه جنسی برقرار باشد و فرزندان زیادی داشته باشند.
و این طلسم بسیار خوب عمل کرد، زانیر و رامیرس 9 فرزند سالم داشتند که در این به دنیا آمدند. ترتیب: Izalon، Pogiana، Tarim، Tainara، Tamiris، Diego، Thais، Lemiza وتالیتا.
همچنین ببینید: دریابید که چگونه جادوی سیاه را در خانه خود تشخیص دهید و آن را حذف کنیدبرای رامیرز، همه چیز جدید بود. او که همیشه فردی گوشه نشین و منزوی بود، باید به سرپرستی خانواده عادت می کرد و همیشه در محاصره همسر و فرزندانش قرار می گرفت و در نتیجه بر آسیب های دوران کودکی غلبه می کرد. او سختیهایی داشت، اما توانست، پدری مهربان و دلسوز و شوهری خوب برای زانیر بود، حتی با نوع خاص خود.
ظاهر سیگانو رامیرس
او مردی قوی با پوست قهوه ای روشن و چشمان قهوه ای مایل به سبز است. لباس مورد علاقه او یک بلوز سفید آستین بلند با دکمه های طلایی است. جلیقه سبز مخملی با سنگ های رنگی دوزی شده، ارسی طلایی دور کمر و شلوار مخمل آبی فیروزه ای. روی سرش روسری قرمز رنگ، حلقه طلایی در گوش و زنجیر طلا با سکه ای باستانی به گردن دارد.
همچنین بخوانید: مشاوره آنلاین عرشه کولی – آینده شما در کارت های جیپسی
جادوی جیپسی رامیرس
جادوی اصلی که توسط جیپسی رامیرز انجام می شود با دو آینه مثلثی برای سلامتی و درمان بیماری ها انجام می شود. در شب ماه کامل آنها را روی زمین می گذارد، یکی از آنها رو به جنوب است. بالای هر آینه یک شمع سفید و در وسط آینه ها یک لیوان آب با یک میخک سفید داخل آن قرار می دهد. سپس از Dhiuela می خواهد که بیمار را شفا دهد.
همچنین بخوانید: Cigana Saiam – کولی مرموز
همچنین ببینید: حمام با برگ انبه برای تخلیهبیشتر بدانید :
<12